۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه

قطع

قرار بود برایم از یک دکتر وقت بگیرد. زنگ زدم که آدرس دکتر را بپرسم. گوشی را برداشت. گفتم سلام و خودم را معرفی کردم. گفت کی؟ اسمم را گفتم. گفت من شما را نمی شناسم. لطفا قطع کنید. گفتم باشه و قطع کردم. اولش فکر کردم شوخی است. بعدتر دیدم که لحنش به شوخی نمی خورد. اگر شوخی بود باید قبل از اینکه تلفن را قطع کنم می زد زیر خنده مثلا.  نزد. حدس زدم که حتما مرا با یک مزاحم تلفنی اشتباه گرفته.  اما لحنش برای صحبت با یک مزاحم تلفنی هم تلخ بود خیلی. یک لحظه دیدم که دارد با «من» با همان لحن حرف  می زند. به ده ثانیه نکشید که زنگ زد. خیلی دیر شده بود اما. من «قطع» کرده بودم.

۱ نظر: