۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

استاااااد خِفت می کنیم!

تا دیروز نمی دانستم این خفت کردن که می گویند یعنی چه. دیروز به توانایی خودم در این زمینه پی بردم. یک گزارش خیلی خیلی مفصل نوشتم برای کریستین که ترجیح داد به جای اینکه کتبی جواب بدهد برایم وقت ملاقات بگذارد... که البته من دقیقا همین را می خواستم.
الیان بیچاره هنوز از سفر نیامده هم از مرحمت من بی نصیب نماند. تازه در اتاقش را باز کرده بود که رفتم سراغش. مریض بود. هم صدایش گرفته بود و هم تبخال زده بود. دلم سوخت. اما چاره دیگری نداشتم.
توی ماه می شاید کلا چهار پنج روز بتوانم بروم دانشگاه. البته 4 روز تعطیل رسمی هم هست این وسط. ولی ما بیشتر درگیر مهمان داری و دفاع همسر هستیم. با وجود اینکه دلم نمی خواست کار مقاله ام بیفتد به دقیقه نود اما... نشد. یا تعطیلات بود یا کریستین نبود یا خودم مریض بودم.
هنوز دارم به الیان فکر می کنم. معنای خفت کردن را کاملا فهمیدم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر