۱۳۹۴ فروردین ۲, یکشنبه

خاک میکده را کحل بصر کن!

سال نو برایم دارد خیلی سخت شروع می شود. همین روز اولی یک زخم چند ساله سرباز کرد. سال 93 سال فوق العاده ای بود برایم. بیدار نماندم برای تحویل سال. دلم می خواست که همان 93 ادامه پیدا کند. زمان منتظرم نماند. حالا... در اولین روز سال باید خیلی تصادفی بروم وبلاگی را بخوانم که اگر فقط سه نفر رازی که پشتش نهان بود را بدانند من یکی از آن سه نفرم. حتی حالا که این حرفها نوشته شده شاید بشود گفت که تنها کسی که کل حقیقت را می داند. امروز فهمیدم که نگه داشتن یک راز سنگین ترین بار دنیاست. شاید برای همین هم توی هر دو فالی که امشب گرفتم حافظ از سختی حرف می زد. می گفت که باید یک کاری بکنم. حالا باید منتظر بمانم ببینم دو شریک دیگر این راز دلشان می خواهد همه حقیقت را بدانند یا نه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر