۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه

اعترافات ضد روشنفکری یا من یه دیوونه ام که دیوونگیش رو دوست داره...



ماجرا از این عکس شروع شد... دو چهره متضاد از یک بنا
دو چهره از یک بنا (سردر مسجد جامع یزد). منبع سایت معمار منظر

بعد من به جنبه های متضاد وجود خودم فکر کردم... به اینکه مثلا صبح با شلوار ورزشی می رم رها رو می ذارم مدرسه اما عصر برای یه جشن ساده توی همون مدرسه و با همون آدمها جوری لباس می پوشم که انگار نیکی کریمی داره در اختتامیه فستیوال کن شرکت می کنه... بعدتر ماجرای سحر قریشی پیش اومد. اولین چیزی که راجع بهش شنیدم این بود: «خیلی خودش بود»... ح ازش تعریف کرده بود. راستش من طرفدارش نیستم ولی به نظرم اینکه آدم خودش باشه شجاعت می خواد. بعدتر یکی از دوستام که تمام مصاحبه رو دیده بود بهم گفت که چیا شنیده. اینکه سحر قریشی اخبار رو دنبال نمی کنه، اینکه رئیس سازمان انرژی اتمی رو نمی شناسه و از اینجور چیزها...
این سوالها: "چرا ما باید به روشنفکر بودن تظاهر کنیم وقتی که یا نیستیم یا اون عملی که به نظر همه روشنفکرانه میاد از نظر ما اهمیتی نداره»... چرا باید اون بخش هایی از وجودمون که خودمون دوستشون داریم رو سانسور کنیم چون باعث می شن که دیگران بگن «نه به اظهار نظرهای فلسفی اش نه به تتلو گوش دادنش!»... «چرا باید حرفهایی رو بزنیم که دیگران دوست دارن ما بزنیم در حالیکه نظر واقعی امون نیست. »... «چرا خودمون و دیگران رو مجبور می کنیم به دو رو بودن»... و در نهایت ترس از اینکه این اخلاق رو به بچه هامون هم انتقال بدیم...،
همه اینها باعث شد که من به این فکر بیفتم که یه بازی راه بندازم. اعترافات ضد روشنفکری. هر کسی که دلش می خواد در این بازی شرکت کنه می تونه بین یک تا پنج عادت یا علاقه یا هر چیز مشابه در درون خودش رو که برای خودش مهمه ولی دیگران نمی پذیرن یا اینکه می ترسه با گفتنش قضاوت بقیه راجع بهش عوض بشه می گه و بعد به همون تعداد اعترافی که کرده می تونه از دوستاش دعوت کنه که در این بازی شرکت کنن.
هدف نهایی اینه که اولا بفهمیم یه آدم مجموعه ای از خصلت هاییه که شاید بعضی از جزئیاتش به نظر ما خوشایند نیاد ولی باید اون رو با همه اون جزئیات بپذیریم. اول از همه خودمون رو البته.
قاعده بازی اینه که شما اعترافاتتون رو با هشتگ ‫#‏خودسانسوری و#‏مرابپذیرید به صورت عمومی منتشر می کنین و در نهایت می گین من خودم رو همینطور که هستم دوست دارم و با وجود اینکه برای بهتر شدن چیزهایی که به نظر خودم عیبه تلاش می کنم اما از شماهایی که من رو دوست دارین می خوام که من رو همین شکلی که هستم بپذیرین. علاوه بر این من قول می دم که دیگران رو به خاطر یه سری عقاید یا عادت های شخصی قضاوت نکنم و اونها رو همونطور که هستن می پذیرم.
برای شروع، اینها اعترافات من (به ساختارش دقت کنین. چیزهایی که خیلی شخصی ان مهم نیستن، مهم چیزهایین که با وجهه آدم تحصیل کرده یا روشنفکر یا .... از این طور برچسب ها در تضادن.)
1- با وجود اینکه هر کس یه مطلبی راجع به خانواده پهلوی و اینکه دوره شاه فلان و چنان بود برام می فرسته توی دلم می گم برو بابا دوران سلطنت مدتهاست سر اومده، محاله یه مجله یا خبری ببینم که عکس کیت میدلتون روش باشه و نرم ببینم چی نوشته.
2- با وجود اینکه آدمی هستم که رادیو گوش نمی دم چون فکر می کنم آدم باید خودش انتخاب کنه که چی گوش بده و اون چیز باید فاخر باشه و ارزش وقتی که براش می ذاری رو داشته باشه و حیف گوش آدم و از این حرفها، مخصوصا شبکه هایی که فقط موسیقی پخش می کنن، منصور جزو ده خواننده اول مورد علاقه امه در کنار چارتار و پالت و دنگ شو . ... چیزهایی از این دست.
3- با وجود اینکه عاشق تغییر دادن جامعه در جهت مثبتم و مدیر شبکه های اجتماعی یه شرکت، هیچ سایت خبری رو دنبال نمی کنم چون افسردگی می گیرم. (البته یکی دو هفته ایه که فکر کردم صفحه فیس بوک بی بی سی رو دنبال کنم بد نیست، اما یه بار هم روی هیچ خبری کلیک نکردم.)
این اعترافات من در مقابله با #خودسانسوری
اگر مرا دوست دارید همینطور که هستم #مرابپذیرید
من خودم رو همینطور که هستم دوست دارم و با وجود اینکه برای بهتر شدن چیزهایی که به نظر خودم عیبه تلاش می کنم اما از شماهایی که من رو دوست دارین می خوام که من رو همین شکلی که هستم بپذیرین. علاوه بر این من قول می دم که دیگران رو به خاطر یه سری عقاید یا عادت های شخصی قضاوت نکنم و اونها رو همونطور که هستن می پذیرم.

اگه دوست داشتین شما هم می تونین در این بازی فیس بوکی شرکت کنین!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر