۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

همیشه ماندن... همیشه عاشق ماندن...

بعضی آهنگ های عاشقانه هستند که وقتی می شنوی دلت می خواهد یکی آن را برای تو بخواند؛ تو معشوقِ تویِ آن شعر باشی؛. یکی باشد که اینقدر دوستت داشته باشد که به خاطر تو شاعر بشود؛ از دلتنگی نبودنت بگوید و از رنگ زندگی که با بودنت عوض می شود. اما بعضی شعر ها هم هستند که وقتی می شنوی دلت می خواهد جای کسی باشی که آن حس و حال را دارد؛ جای کسی که آنقدر عاشق است؛ حتی اگر آن شخص عاشق تیره بختی باشد که از معشوقش دور افتاده باشد. حتی اگر آدم دلش برای آن عاشق بسوزد؛ حتی اگر حالش اشک آدم را در بیاورد... مثل منِ از دیروز تا حالا که تحت تاثیر یک آهنگ قدیمی دلم می خواهد یک بار در زندگیم آنقدر عاشق بشوم که فکر کنم خدا ته قلب آینه است و آدمیزاد هنوز فرصت دارد که با عشق جاودانه شود.

۱ نظر: