۱۳۹۲ آذر ۱۱, دوشنبه

او «عزیز» تر است.

«آدم بچه دوم را هم به اندازه اولی دوست دارد؟». این را من از دوستم پرسیدم که برای دومین بار بچه دار شده. مثل همه وقتهایی که با یک نفر که دو تا بچه دارد و همسن و سال من است دغدغه ام را مطرح می کنم این بار هم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم  و پرسیدم. گفتم که فکر می کنم هزارتا بچه هم که داشته باشم کلا هیچوقت نخواهم توانست موجودی را به اندازه رها دوست داشته باشم. گفت خودش هر دو بچه اش را به یک اندازه دوست دارد اما اولی برایش عزیزتر اس؛ اینقدر که دلش نمی آید وقتی دخترک دست می کند توی چشم خواهرش یا لپش را محکم می کشد دعوایش کند. گفت اما به نظر می آید پدرشان دومی را بیشتر دوست دارد چون نمی گذارد دختر بزرگتر زیاد با نوزاد ور برود. این جمله ی «او عزیزتر است» اش خیلی به دلم نشست.  جواب یک معمایی که مدتها ذهنم را درگیر کرده بود پیدا کردم. فهمیدم که اگر هزار تا بچه هم داشته باشم هیچ کدامشان به اندازه رها برایم عزیز نخواهند بود حتی اگر بنا به طبیعت مادری همه را به یک اندازه دوست داشته باشم. یاد حرف میلان کوندرا افتادم که گفته اگر آدم یکی را به یکی دیگر ترجیح دهد اصلا دومی را دوست ندارد. همیشه درست بودن این گزاره برایم سوال بود. حالا دیگر مطمئنم که اشتباه گفته.

۱ نظر:

  1. چه جالب!
    منم خیلی دیدم پدر آخری رو بیشتر دوست داشته باشه! چرااینطوریه؟!
    البته همیشه آخر آخر رو هم نه ولی خب یکی از بچه هاش دیگه :D
    مثلا پدر من فک کنم منو که از چهارتا بچه سومی بودم رو بیشتر دوس داشت تا چهارمی و بالایی ترهامون!

    پاسخحذف