۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبه

این هورمونهای...

همه زندگی آدم دستِ این هورمونهاست. شادی هورمون است؛ ناراحتی هورمون است، عشق هورمون است؛ غم هورمون است؛ خواب دیدن هورمون است؛ استرس هورمون است؛ اشتها هورمون است؛ حتی اینکه دنیا را چه رنگی ببینی هم به هورمونهایت ربط دارد. اینکه حوصله داشته باشی یا نداشته باشی؛ اینها غذاها خوشمزه باشند یا نه؛ اینکه هوا خوب باشد یا نه؛ همه بستگی به سطح هورمونهای بدنت دارد. کافیست یک هزارم میلی گرم یکی اشان کم و زیاد شود. همه زندگیت زیر و رو می شود. دیدت نسبت به همه چیز عوض می شود. اصلا می شوی یک آدم دیگر. ای کاش بایر و میلان* با هم شریک می شدند و قرص می ساختند برای هورمون ها. آنوقت هر کسی صبح که از خواب بیدار می شد انتخاب می کرد که دلش می خواهد چه حالی داشته باشد. قرصش را می انداخت بالا و ... تمام.

پی نوشت: من اگر قرص هورمونها بود، هر روز یک دوپامین می انداختم بالا. زندگیم می شد همانجوری که دوست دارم باشد.

* دو شرکت داروسازی بزرگ دنیا

۱ نظر: