۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

از ایمیل ها با آخر هفته خود را چگونه گذرانده اید؟

1- به یک گروهی که توی استراسبورگ کارهای فرهنگی می کنند پیام می فرستم که بیایید یک قفسه بگذارید توی کافه اتان تا کسانی که از ایران کتاب فارسی آورده اند و خوانده اند و دیگر لازم ندارند بیاورند بگذارند آنجا تا بقیه هم اگر دوست داشتند استفاده کنند. کسی جواب نمی دهد.

2- به پرشین بلاگ ایمیل می زنم که نمی شود یک کاری بکنیم که کسی نتواند برایمان پیام خصوصی بفرستد. جواب می آید که کلا کامنت دانی ات را ببند.

3- به یک سری از دوستانم که توی کار خیر هستند ایمیل زده ام که بیایید یک بازارچه خیریه اینترنتی راه بیندازیم. جواب دادند که با ایده ام مخالف هستند. البته نه به این سادگی. جوری که خودم هم به مزخرف بودن ایده ام اعتراف کردم.

4- یاد یک فیلمی که توی بچگی هایم دیده بودم می افتم. سال اول دبیرستان شاید. توی اینترنت دنبالش می گردم. فقط یک جا هست آنهم از اینهایی که با پست تحویل می دهند دم در خانه. ایمیل می زنم که می شود یک جایی برایم آپلود کنید بردارم؛ پولش هم هر چقدر باشد می دهم. جواب می آید که بدون پول برایم لینک را خواهند فرستاد. البته به شرط اینکه کمی بهشان وقت بدهم.

5- کریستین جمعه ایمیل زده که بیا پنج شنبه همدیگر را ببینیم. جواب دادم که پنج شنبه برای ما یک مناسبت مذهبی است و ما آن روز کار نمی کنیم. اسمش را هم نوشتم که اگر خواست برود توی ویکی پدیا نگاه کند. امروز جواب داده که چهارشنبه ساعت 2؛ ولی فقط یک ساعت (احتمالا توی دلش هم گفته «جهنم و ضرر»)

6- الان فقط مانده که به لوران فابیوس ایمیل بزنم. قطعا مذاکرات متوقف خواهد شد.

۱ نظر:

  1. شماره 5 ات را قربان بروم عتیق!
    خوش به حالت، برای من هم دعا کنید.(اینجا در مملکت اسلامی عاشورا رخصتی است اما طبق تقویم ابتدای سال زده اند 4 شنبه و محل کار من هنوز تصمیم نگرفته به تقویم اعتماد کند یا حرف مردم، شاید سر کار باشیم.......)

    پاسخحذف