۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه

مهربانی را باید یاد گرفت

چقدر مهربانی بعضی ها خوب است. چقدر بعضی ها خوب بلدند مهربان باشند. مثل عزیز. استاد الجزایری الاصل لابراتوار ما که روز گردهم آیی سال نو وقتی از آن دور دید که من شیرینی نمی خورم از همان دور بهم شکلات تعارف کرد. بعد هم دوباره یکی را با جعبه شکلات فرستاد سراغم. خیلی چسبید. بعضی ها هستند که مهربانند اما احساس می کنی که مهربانیشان گلویت را گرفته و دارد خفه ات می کند. احساس می کنی زندانی محبتشان شده ای. نمی دانم. فکر می کنم مهربانی کردن را هم باید یاد گرفت. مهربان بودن کافی نیست.

پی نوشت: فکر کردم چه خوب می شود اگر عزیز و کریستین با هم ازدواج کنند و بعد من را هم به فرزندی بپذیرند! البته این فکرم در صورتی عملی بود که کریستین مرد بود و عزیز زن. با این اخلاق مردانه کریستین خیلی خیلی خیلی...خیلی...

۱ نظر: